رو به دیوار می ایستم

در اندیشه پشت دیوار نیستم اما….

تو میگویی: “به تو چه؟!”

اما من پیش چشم تو ام!

و اگر لحظه ای نبینی مرا….

تو به دنبال چه میگردی؟

بهانه ای برای نماندن؟

لازم نیست!

بهانه ای برای شکستن؟

لازم نیست!

دیگر به خودم قول داده ام فریاد نزنم

آرام ایستاده ام

مثل یک مرد!

گریه نمیکنم

نه از بودن و نه از نبودن تو!

نمیخواهم به پایم بیفتی!

من برای ماندنت حتی خواهش نمیکنم

برای رفتنت نیز!

خواستی برو

خواستی بمان

اصلا “به من چه؟!”