«باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟»

از بهر چیست اینهمه شیون؟ فغان؟ جنون؟

اینجا مگر کجاست؟ مگر آخر غم است؟

امروز روز شادی آزادگان دهر

امروز روز گریه اهل جهنم است!

بیرون شدند دیو و دد از پشت نام دین

امروز روز آشکاری آن دین خاتم است

مومن بُدن به فرض که سخت است در زمین

انسان بُدن چه بود که انسان چنین کم است؟!

از دست مردمان ریا کار دین فروش

شیون کن ای زمان! که جهان گویی ابکم است…